در اوج تحریمها غیر از چینیها، کمتر شرکتی مایل بود که با ایران قرارداد مستقیم منعقد کند. بنا بر این دولتیها یک بند ظریف را نیز اضافه کردند، با این عنوان که در صورت عدم عقد قرارداد مستقیم، اختیارنامه از یکی از نمایندگان رسمی نیز کفایت میکند. این تبصره مسیر را برای خیلی از حاشیهها هموار کرد. یکی از آنها "بامو" آلمان بود که توسط پرشیا خودرو عرضه میشد.
اجازه بدهید همهچیز را از ابتدا آغاز کنیم. در وبسایت رسمی وزارت صنعت، معدن و تجارت، در بخش معاونتهای تخصصی، گزینه گواهی ثبت نمایندگی شرکتهای خارجی وجود دارد که در آن بهصراحت ذکر شده است که: "اخذ تأییدیه از شرکت خارجی سازنده (کمپانی خارجی مادر) مبنی بر اعطای امتیاز نمایندگی و تفویض اختیار قانونی و رسمی با تعیین حدود وظایف دفتر و یا شعبه بهعنوان وزارت صنعت، معدن و تجارت". اما شرکت پرشیا خودرو عملاً فاقد قرارداد رسمی با "بامو" آلمان است. این را سایت رسمی مرکز امور اصناف و بازرگانان تأیید میکند.
در حقیقت شرکتی که پرشیا خودروییها برای فعالیت سراغش رفتهاند، یک نماینده دستچندم خاورمیانه از کمپانی بامو است. شرکت به اسم Abu Dhabi Motors.
و اما گروه UANI
بعد از امضای توافق برجام از سوی ایران و قدرتهای غربی، تصور بر این بود که موج شرکتهای بزرگ خارجی راهی ایران شوند و آنطور که مسئولین میگفتند، برای حضور در بازار ایران سر و دست بشکانند اما این اتفاق نیفتاد. حداقل آنطور که پیشبینی میشد، رخ نداد. دولت در ظاهر پای حرفهایی که زده، ایستاده است ولی در عمل کار از پیش نمیبرد. قرار بر این بود که شرکتهای خارجی با برداشته شدن تحریمها، رأساً وارد بازار ایران شوند ولی اینطور نشد. "بامو" آلمان نیامد ولی شرکای ایرانیاش برای حضورش سر و دست شکاندند.
اینکه چرا دولت علیرغم دستورالعملهایی که خودش وضع کرده، عمل میکند تعجب چندانی ندارد. به هر حال دولتها هیچگاه برای کارهای خود جوابی نمیدهند. اما نکته حیاتی و امر حیثیتی این موضوع آن است که "بامو" آلمان، همان شرکتی است که پرشیا خودرو از آن بهرهبرداری مالی میکند، مثل کوه پشت تحریمهای ایران ایستاد. شرکت «خودروسازی باواریا» که از آن به اسم BMW یاد میشود عضو کمپینی است به نام United Against Nuclear Iran (اتحاد علیه ایران هستهای). قسمتی از این کمپین به فعالان حوزه اقتصادی میپردازد که در آن شرکتهای تجاری در زیرمجموعهای با عنوان «ریسک تجارت در ایران» با هم همقسم میشوند که از فعالیت اقتصادی در ایران بهواسطه تحریمها، اجتناب کنند. خوشرقصی "بامو" برای آمریکا از یک طرف و پایکوبی طرف ایرانیاش از نگاه دیگر، سؤال برانگیز است.
این گروه در سال 2008 با هدایت سازمان سیا و لابی صهیونیسم و در ظاهر توسط مدیر این گروه به نام «مارک دی والاس» و همچنین جیمز ولسی، آلبروک و دنیس رأس راه اندازی شده است. والاس سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل است و یکی از اعضای حزب جمهوری خواهان و از یاران بوش رئیس جمهور سابق آمریکا. رئیس گروه اتحاد علیه ایران هستهای، سیاستمداری معروف به نام گری سیمور است. او در گذشته مشاور اوباما در امور کنترل تسلیحات بود که از سپتامبر 2013 ریاست گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" را به عهده گرفت، گروه «اتحاد علیه ایران هستهای» با استفاده از ابزارهای مختلف رسانهای، اطلاعاتی و تهدید شرکتهای بزرگ بین المللی سعی دارد تا معاملات تجاری بین المللی با ایران را مسدود کند.
هر چند گروه «اتحاد علیه ایران هستهای» یک نهاد غیردولتی بینالمللی معرفی میشود، اما دارای ریشهای کاملاً اطلاعاتی، امنیتی و سیاسی است و موسسان آن اکثراً دارای پیشینه امنیتی-سیاسی بوده و به کاخ سفید و کنگره آمریکا نیز بسیار نزدیک هستند. بد نیست بیانیه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران درباره این گروه را در اینجا ببینید.
در ادامه باید گفت، در کمپین شرکتهای خودروسازی که به UANI پیوستهاند، نام و ایمیل جعلی «توماس کوالسکی» به چشم میخورد. یکی از مدیران سابق معروفترین خودروسازان آمریکا یعنی جنرالموتورز و کرایسلر که سالهای پایانی عمر خود را بهعنوان مدیرکل ارتباطات "بامو" در آمریکای شمالی سپری کرد. کوالسکی برای جلوگیری از هرگونه آسیبهای آتی در نقشآفرینیاش بین "بامو" و ایران، ایمیل خود را با دامین @bmwna.com ارائه کرده بود. در حالیکه اساساً چنین سایتی وجود ندارد. البته ایشان در سال 2015 از دنیا رفتند و دیگر قادر به دفاع از توصیهشان به گروه یوانی نیستند.
فرار به جلو
آذر ماه سال گذشته بود که سونامی اعتراضات درباره فعالیت شرکتهای خارجی که قوانین وزارت صنعت را رعایت نمیکردند، به اوج خود رسیده بود. پرشیا خودرو که عرصه را تنگ میدید در یک نشست خبری، جزییات سرمایهگذاری "بامو" در ایران را تشریح کرد. حتی مدیر فروش شرکت نیز اذعان کرد که هیچ خودروسازی اروپایی در ایران نمایندگی رسمی ندارد، ما نیز در حال مذاکره هستیم. در این مراسم گفته شد که حدود 40 متقاضی برای نمایندگی فروش و خدمات پس از فروش این برند از سوی ایران به BMW ارسال شده بود که آلمانها گزینه نهایی خود را پرشیا خودرو انتخاب کردند.
حال این سؤال پیش میآید که چگونه شرکتی که در ایران نماینده رسمی ندارد (هم خودش و هم طرف ایرانی این را تأیید میکنند)، از بین چندین درخواست، یکی را انتخاب میکند؟ "بامو" حتی در کشورهایی که رابطه مستقیم دارد نیز، انحصار ایجاد نکرده است؟ آیا میتوان اینطور استنباط کرد که دستهایی در ایران برای اخذ مجوز فعالیت برند "بامو" در کنار پرشیا خودرو، فعال هستند؟
در این نشست خبری، گفتههای جالب دیگری نیز مطرح شد. مدیر فروش پرشیا خودرو اظهار کرده بود که: قطعاً بر پایه مشارکت با یک تولیدکننده داخلی تولید انجام خواهد شد و سعی داریم بر پایه واردات، خدمات پس از فروش و تولید گام بر میداریم که اگر مذاکرات نهایی شود به نظر میرسد نهایتاً تا یک سال بعد بتوانیم گامهای اولیه تولید را برداریم. در نظر داشته باشید که شرکت پرشیا خودرو یکی از زیرمجموعههای «گروه فرزانگان» یکی از قطعهسازان کشور است. تقریباً محال به نظر میرسد که مهندسان آلمانی دل به تولید خودروهای لوکس و باکیفیت خود توسط یک قطعهساز ایرانی بدهند.
***در پایان به 15 نکته قابل توجه در خصوص فعالیت پرشیا خودرو و رابطه این شرکت با کمپانی "بامو" اشاره می کنیم:
1 – پرشیا خودرو ماهیت خارجی خود را از یک شرکت بیربط به اسم ابوظبی موتورز کشور امارات اخذ کرده است. در این گواهی دقیقاً ذکر شده است که پرشیا خودرو عرضهکننده است.
2 – وقتی از گواهی نمایندگی رسمی و مستقیم صحبت میکنیم، از چه میگوییم؟ نگین خودرو نماینده رسمی و مستقیم رنو فرانسه.
3 – پرشیا خودرو اصرار دارد که از لفظ نماینده بهره بگیرد.
4 – در گواهی فعالیت این شرکت در قسمت سایت خارجی به www.bmwgroup.com برمیخوریم. چیزی که بعد از جستجوی نام ایران در این سایت دیده میشود، چنین چیزی است: عبارت iran با iron اشتباه گرفته میشود!
5 – گفتیم شاید کلمه ایران نباشد، ولی در نقشه هم اثری نیست.
6 - در سایت رسمی BMW هم چیزی از ایران دیده نمیشود.
7 – نقشه نمایندگیها در سایت رسمی BMW.
8 – صحنهای که بعد از جستجوی نام iran با آن مواجه شدهایم.
9 – سایت رسمی ابوظبی موتورز خودش را «واردکننده انحصاری» محصولات کمپانی "بامو" معرفی کرده است. در مناسبات تجاری از نماینده با عباراتی مانند Dealer, Partner Representative یاد میشود و نه واردکننده انحصاری.
10 – قابل توجه مدیر فروش جوان پرشیا خودرو! این لیست محلهایی است که "بامو" در آن خط تولید دارد. به نظر نمیرسد "بامو" حتی نیمنگاهی نیز به تولید در ایران داشته باشد.
11 – سایت «بیزینس اینسایدر» به نقل از «رویترز» در گزارش مربوط به فعالیت برندهای خارجی در ایران، چنین جملهای را منتشر کرده است: "سخنگوی بامو میگوید که آینده ورود شرکت به ایران بستگی به مسائل سیاسی و توسعه اقتصادی دارد. در حال حاضر هیچ برنامه مشخصی وجود ندارد".
12 – سایت رسمی «اتحاد علیه ایران هستهای». نام BMW میدرخشد. هموطن کلاهت را بالا بینداز!
13 – نام "بامو" و شریک ایرانیاش پرشیا خودرو که به گفته این گروه از سال 2000 به اینسو، چیزی حدود 27.6 میلیون دلار درآمدزایی داشتهاند. این دقیقا همان دلیلی است که آلمانها صراحتاً همکاریاشان با گروه یوانی را تایید نمیکنند. هیچ شرکتی از چنین مشتری تشنهای عبور نمیکند.
14 – "بامو" نهتنها در لیست خودروسازان یوانی بوده بلکه افتخار حضور در لیست تامینکنندگان کالاهای لوکس را نیز نصیب خود کرده است.
15 – گوشهای از توانمندیهای توماس کوالسکی.
منبع: ایسکانیوز
انتهای پیام/